استاد طائب در یکی از جلسات درس تاریخ تطبیقی به بیان علت و فلسفه گریههای حضرت زهرا(س) پرداختهاند که به مناسبت ایام فاطمیه تقدیم میشود:
بعد از اینکه فدک غصب شد، حضرت زهرا(س)خانهنشین شد و گریهها را آغاز کرد. این را بدانیم که گریه آن حضرت برای پدرش نبود؛ بلکه برای پیامبری و ولایت بود. انسانی مانند حضرت زهرا(س) که دارای نفس مطمئنه است، برای وفات پدرش گریه نمیکند. از طرف دیگر، آن حضرت به رفتن پدرش از دنیا راضی بود، و الا خداوند پیامبر(ص) را از دنیا نمیبرد؛ چنانچه خود پیامبر اسلام(ص) فرمود: خداوند با رضایت زهرا(س) راضی میشود.
حضرت زهرا(س) تا قبل از حادثه مسجد و آن قضایا، اصلا گریه نمیکرد. وقتی که آن قضایا پیش آمد و به آن حضرت گفتند برو و در خانه بنشین، ایشان هم در پاسخ به آنها فرمود: میروم و شکایت شما را به پدرم میکنم.
گریه حضرت زهرا(س( مانند گریه حضرت زینب(س) بود و دستگاه حاکمه توسط همین گریهها رسوا شد.
نتیجه گریههای حضرت زهرا(س)
خانه حضرت فاطمه(س) در کنار مسجد بود. ایشان پس از اتفاقاتی که افتاد، شروع به روضه خواندن و گریه کرد و در ضمن این گریهها، حقایق پیشآمده بعد از غصب خلافت را بیان کرد. همین امر باعث شد که مدتی بعد، عدهای به قضایا متوجه شده و به سمت امیرالمؤمنین(ع) گرایش پیدا کنند که تعدادشان کمکم به یازده نفر رسید. حال با توجه به اینکه علی(ع) در گذشته فرموده بود اگر چهل نفر از خواص با من باشند، من حق خود را از خلافت مطالبه میکنم، بنابراین، دستگاه حاکمه متوجه شد که گریههای حضرت زهرا(س) به تدریج کار را برای آنها سخت خواهد کرد؛ خصوصا که گریههای آن حضرت، از صبح تا بعد از نماز عشا ادامه داشت و روزهای جمعه هم که در مسجد، نماز جمعه برگزار میشد، مردم موقع استماع خطبههای خلیفه، صدای گریه آن بانوی بزرگوار را میشنیدند و به تدریج، حقایق بر آنها روشن میشد.
پس از اینکه خطر مزبور را احساس کردند، تصمیم گرفتند حضرت زهرا(س) را ساکت کنند. آمدند و به آن حضرت گفتند گریههای شما، آرامش مسجد را سلب کرده است. ایشان در پاسخ به آنها فرمود: اگر اینگونه است، من برای گریه کردن به بقیع میروم.
بعد از مدتی دیدند که رفتن حضرت زهرا(س) به بقیع هم برای آنها گران تمام میشود؛ چون زمانی که ایشان به بقیع میرود، عدهای دور ایشان جمع میشوند. بنابراین، تصمیم گرفتند آن حضرت را ساکت کنند و برای این کار، امیرالمؤمنین(ع) را بهانه کردند. به بانوی بزرگوار اسلام نامه نوشتند که شوهرت در خانه تو نشسته است و علیه ما توطئه میکند. تو باید علی را از خانه بیرون کنی تا قضیه حل شود؛ و اگر این کار را نکنی، دختر پیامبر بودن مانع از این نخواهد بود که ما به خانهات حمله نکنیم!.
درباره این سایت